خیل خیال ها واهی را با جویدن یک آدامس اوربیت به دره مرگ آرزو ها میسپارم ..
باشد که مقبول افتد به درگاه الهی...
یادش بخیر یک زمانی خوره تاکسی بودیم ها!!!
الان از این که سوار تاکسی شویم میترسیم.. عین بچه ۶ ساله ها.. انگار کمال همنشین در ما اثر کرده..
صفر رفت و ربیع آمد...