نخوانده هایم این جاست

مینی مالی است برای خودش...

نخوانده هایم این جاست

مینی مالی است برای خودش...

گاهی یاد خودم می افتم.. چه بیگانه ام با این جسم!!!!

هفت دقیقه تا پاییز را دیدم و هفت لیتر اشک ریختم... غم از دست دادن عزیز فاجعه ای است که تا نکشی درک نمیکنی.. امیدوارم هیچ وقت درک نکنید...

از خدا دلم گرفته است.. انگار مرا آفریده تا دور هم با فرشتگانش جمع شوند و به من بخندند...

سکوت تمام نشدنی تهران به سان قبرستانی است که در آن مرده هایش هم مرده اند!!!!

نوید سال خوب بر من میرسد و نشان به آن نشان که نیمی از دندانم پریده و زانوی چپم کلا خم نمیشود سقف دهانم زخم شده و کمی هم احساس سرما خوردگی دارم.. مطمئنم امسال سال خوبی خواهد بود با این اوصاف...